عشق و عاشقی یعنی....
هر آنکس عاشق است از جان نترسد
که مرد از کُنده و زندان نترسد
دل عاشق بوُد گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد
جهان یک قطره از دریای عشق است
فلک یک سبزه از صحرای عشق است
زکار عشق بهتر پیشه ای نیست
به از سودای عشق اندیشه ای نیست
اسیر عشق آزادی نخواهد
گر از غم جان دهد شادی نخواهد
شرح عشق و عاشقی از هم جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
عشق به هنر يكی از جلوههای عشق است.
(بوسه اثر گوستاو کلیمت)
عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است
همچنین احساسی عمیق، علاقهای لطیف و یا جاذبهای
شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم
ندارد و میتواند در حوزههایی غیر قابل تصور ظهور کند.
عشق و احساس شدید دوست داشتن میتواند بسیار
متنوع باشد و میتواند علایق بسیاری را شامل شود.
در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند
شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و
خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی میبشد.
اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که
با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است. عشق
نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت
بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را میتوان
یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف دانست که فرد آنرا
دریک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم میکند. با این
وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی
را بازگو میکند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمهای
از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند
عشق مذهبی ، عشق به خانواده را
میتوان متصورشد و درواقع این کلمه را میتوان
در مورد هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند
فعالیتهای مختلف و انواع غذا به کار برد.
«گراهام را دوست دارم».
عجب سوز و گدازی داری ای عشق
عجب راز و نیازی داری ای عشق
شود روزت سیه چون زلف معشوق
چه شب های درازی داری ای عشق
|
در گذشته پنداشته میشد
که واژهٔ عشق ریشهٔ عربی دارد.
ولی عربی و عبری هر دو از خانوادهٔ زبانهای سامیاند،
و واژههای ریشهدار سامی همواره در هر دو زبان عربی
و عبری با معنیهای همانند برگرفته میشوند. و شگفت
است که واژهٔ «عشق» همتای عبری ندارد و واژهای که
در عبری برای عشق به کار میرود اَحَو (ahav) است
که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد.
(زبان آریاییان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن،
میل داشتن، جُستن میآید که ریخت نامی آن aisskā به
چم خواست، گرایش، جستوجو است. گذشته از اوستایی
و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفتههایی از واژهٔ
هند و اروپایی نخستین ais بازماندهاست.[۲] در عربی امروز
نیز واژهٔ عشق کاربرد بسیاری ندارد و بیشتر
حَبَّ (habba) و برگرفتههای آن به کار میروند مانند:
حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها.
فردوسی نیز که برای پاسداری از زبان فارسی
از به کار بردن واژههای عربی آگاهانه و کوشمندانه
خودداری میکند ولی واژهٔ عشق را به آسانی
و باانگیزه به کار میبرد و با آن که آزادی سرایش
به او توانایی میدهد که واژهٔ دیگری
را جایگزین عشق کند، واژهٔ حُب را به کار نمیبرد.
در زبان فارسی به کسی عشق به کسی میبندد
دلدار و به کسی که عشق بر
او بسته میشود دلبر یا دلربا میگویند.
پس از صد سال یعد از مرگ عاشق
هنوز آواز دلبر دلبر آید
اگر چه تعریف دقیق کلمه «عشق» کار بسیار
سختی است و مستلزم بحثهای طولانی و دقیق است،
اما جنبههای گوناگون آن را میتوان از طریق بررسی
چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه «نیستند» تشریح کرد.
عشق به عنوان یک احساس مثبت (وشکل بسیار قوی
«دوست داشتن») معمولاً درنقطه مقابل
قرار میگیرد و در صورتی که درآن عامل
میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض
رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس
است؛ عشق در صورتی که یک رابطه بین فرد ودیگر
افراد را توصیف کند که درآن زمزمههای رمانتیک زیادی وجود
دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار میگیرد ؛
با وجود آنکه در برخی از تعاریف «عشق» بروجود رابطه
دوستانه بین دو نفر در بافتهای خاص تاکید دارد.
«عشق» در معنای
عام خود بیشتر به وجود رابطه
دوستانه بین دونفر دلالت دارد. عشق معمولاً نوعی
توجه واهمیت دادن به یک شخص یا شیء است که حتی
گاهی این عشق محدود به خود نمی شود
(مفهوم خودشیفتگی). با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات
متفاوتی وجود دارد.. عده دیگری هم میگویند که عشق
وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی هم نیست، اما نمیتوان آن
را تعریف کرد و در واقع کمیتی معنوی و متافیزیک است.
برخی از روانشناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه
سپردن «مرزهای خودی» یا «حب نفس » به دیگران است.
عدهای هم سعی دارند عشق را از طریق
جلوههای آن در زندگی امروزی تعریف نمایند.
تفاوتهای فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان
دستیابی به یک معنای عمومی و فراگیر درمورد کلمه عشق
را تقریبا ناممکن ساختهاست. در توصیف کلمه عشق ممکن
است عشق به یک نفس یا عقیده، عشق به یک قانون یا موسسه،
عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق
به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت،
و یا عشق به انواع مفاهیم دیگر مد نظر باشد و افراد مختلف
برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی
را بروز میدهند. عشق مفهومی انتزاعی است که
تجربه کردن آن بسیار ساده تر از توصیفش است. به
علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولاً
بحث درمورد آن به کلیشههای ذهنی خلاصه میشود و
درمورد این کلمه ضرب المثلهای زیادی وجود دارد، از گفته
ویرژیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر میکند» گرفته تا
آواز گروه بیتلز یعنی «همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است».
برتراند راسل عشق را یک «ارزش مطلق» میداند
که در برابر ارزش نسبی قرار دارد.
- عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه
- که در اواخر قرون وسطی در مورد
- خانمها و عاشقان آنها به کار میرفت
- عشق دروغین - نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات
- عشق جنسی (eros) - میل جنسی نسبت به یک فرد
- عشق به خانواده - عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها
- عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد
- که محدود به ازدواج نمیشود
- شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی
- مشروط به کار میرود یعنی «دوستت دارم چون..»
- عشق ظاهری - رابطه عاشقانهای که
- در آن پختگی لازم وجود
- ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی
- منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران
- جوانی معمولاً کمتر راستین و واقعی است.
- عشق به مذهب - تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب
- عشق رومانتیک ـ علاقهای که ترکیبی از
- صمیمیت و میل جنسی است
- عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص.
- دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه
- رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق
- بی قید و شرط اشاره دارد.
- عشق یک طرفه - مهرعاطفهای که یک طرفهاست
- شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.
- عشق لحظهای - عشقی که در
- لحظهای که فرد برای اولین
- بار با فردی تماس میگیرد به وجود میآید.
- از این عشق به مراتب در داستانها و
- ادبیات یاد شدهاست وبه
- “ love at first sight ” معروف است.
- عشق مستلزم فداکاری - فداکاری و
- گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.
[ویرایش] دیدگاههای علمی
نوشتار اصلی:
درقرن گذشته روانشناسی در مورد عشق به
وفور اظهار نظر کردهاست.
امروزه علوم روانشناسی تکاملی
مردم شناسی ، علم اعصاب و زیست شناسی
در مورد ماهیت عشق و عملکرد آن بحثهای
زیادی را مطرح کردهاند. در مدلهای
زیستشناسی مربوط به
جنسیت، عشق به عنوان یک غریزه موجود
در پستانداران همانند گرسنگی و تشنگی
مطرح شدهاست. روانشناسی
عشق را پدیدهای اجتماعی و فرهنگی
قلمداد میکند.
رابرت اشتنبرگ روانشناس معروف ،
را مطرح کرد و عشق را شامل سه عنصر دانست:
صمیمیت، تعهد و شهوت.
افراد در مرحله صمیمیت
رازها و جزئیات زندگی شخصی خود را برای
یکدیگر بازگو
میکنند. صمیمیت معمولاً
در دوستی یا عشق رومانتیک
بروز میکند. تعهد انتظار تداوم رابطه عاشقانه تا ابد است.
شهوت یا رابطه جنسی
سومین قالب عشق است
که مهمترین پارامتر محسوب میشود. یلا این مدل
را اندکی تغییر داد و شهوت را به دو جزء شهوت
نفسانی و شهوت رومانتیک تقسیم بندی کرد.
بر اساس شواهد علم اعصاب درهنگامی که فرد عشق خود
را بروز میدهد، تعدادی عنصر
شیمیایی در مغز فرد فعال میشوند.
این مواد شیمیایی عبارتند از :
، نورفینفرین ، سروتونین ، اوکنسیتوسین و وازوپرسین .
درهنگام برقراری رابطه جنسی
یا احساسات شهوانی میزان
تستسترون و اوستروژن در مغز
افزایش پیدا میکند. معمولاً
دوپامین، نورفینفرین و سروتونین
در مرحله جذب نظر فرد
مقابل حضور پررنگ تری دارند.
به نظر میرسد اوکسی
توسین و وازوپرسین به روابط
پردوام و قوی ارتباط دارند.
در دسامبر ۲۰۰۵، دانشمندان ایتالیایی
متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین
بار عاشق میشود،
میزان مولکولی که به عنوان NGF
عامل رشد عصب شناخته
میشود افزایش مییابد اما
پس از یکسال ارتباط بین
طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر میگردد.
«سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود
(P<۰٫۰۰۱) [ به طور متوسط ۲۲۷(۱۴)Pg/ml ]
و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را
تجربه کردهاند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانهای
نداشتهاند به ترتیب برابر [۱۴۹(۱۲)pg/ml],[۱۲۳(۱۰)pg/ml] بود.
همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه
همبستگی معنی داری وجود داشت (r=۰٫۳۴ ,p=۰٫۰۰۷).
درغلظت بقیه NTها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ۳۹ مورد
که فرد بعد از ۱۲ تا ۲۴ ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده
بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان
آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود
و تقریبا برابر سطح NGF گروه کنترل بود.»
اگرچه در مورد تعریف عشق و ماهیت آن در بین فرهنگهای
مختلف تشابهاتی وجود دارد و اغلب فرهنگها عشق را
نوعی تعهد، دلسوزی، شفقت و شهوت میدانند که در همه
انسانها وجود دارد، اما میان این فرهنگها اختلافاتی هم
وجود دارد. برای مثال در هند که معمولاً ازدواج طبق روال
تعریف شده و سنتی صورت میگیرد اعتقاد برآن است که
عشق ضرورت اولیه برای ازدواج نیست و عشق پس از
ازدواج به وجود میآید؛ درحالیکه در
دنیاعشق لازمه ازدواج است.
در ایران برای بیان پدیده عشق واژگان زیادی بچشم
میخورد،که برخی از زمانهای دور وجود داشتهاست.
درمتون اوستا و در گاثاها بارها ازمهر و دوستی سخن
میان رفته و درمتون بجای مانده از زبان پارسی میانه هم
وجود دارد.واژگانی مانند آغاشه در اشعار رودکی بچشم
میخورد.مهر و عشق و آغاشه و شیفتگی و ایشکای و
دلدادگی و شیدایی و سودا همه از واژگانی هستند
که در ایران زمین برای پدیده عشق بکاررفته یا میرود.
در اشعار هم بخشی از داستانهای شاهنامه یا اشعار
نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی و عیوقی و جامی و
وحشی بافقی و اهلی شیرازی و ... به بیان داستانهای عاشقانه
پرداخته و بسیاری ازشعرا هم
و خیام و رودکی که هم غزل و هم رباعی عاشقانه و سوزناک دارند
و هم به بررسی ماهیت و کاآمدی عشق پرداختهاند.در
ادبیات حکیمانه هم که راه رسیدن به خدا و حق پاکی و
محبت است برای جذب در راه خدا و جدایی از دنیا علاقههای
ذاتی به خدا را در درون خود میپروردند و به حالتی از جذب
در راه حق میرسیدند که بدان عشق الهی میگفتندو
اشعار بیشماری در همین مورد عشق سرائیدهاند که معشوق
خود را خدا میدانستند.مولوی و عطار و ابوسعید ابی الخیر و
سنایی غزنوی از این دسته شاعران هستند.پارهای از شاعران
مدح گوی درباری در وصف ممدوحان خود از عبارات و مثلهای
عاشقانه زیادی استفاده نمودهاند. انوری و عنصری و عسجدی
و فرخی سیستانی هم ازین دست شاعران هستند.
اسلام
قرآن در سورهٔ روم آیهٔ ۲۱ چنین آوردهاست:
و از نشانه
های خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان
برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان
دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت]
برای مردمی که میاندیشند قطعا نشانه هایی است.
بر اساس دیدگاه مراجع شیعه،
بیان عشق میان دختر و پسر
(بدون منظور ازدواج) گناه است، چرا که
ترس افتادن به گناه در میان است، اگرچه
خواستگاری، بدون بیان عشق،
برای ازدواج مانعی ندارد. تا وقتی که مفسدهای
در میان نباشد، صرفِ داشتنِ محبت و عشقِ
قلبی (بدون اظهار آن) اشکالی ندارد.
از احادیث پیامبر اسلام است که: «اگر مرد به زن خود بگوید
«تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج
نمی شود و همواره در خاطر او باقی می ماند»
( وسایل الشیعه – حر عاملی – ص 10 جلد 14.)
مباحث مربوط به تعریف عشق
در اغلب لغت نامهها «عشق» به عنوان علاقه
شدید یا انس قلبی تعریف میشود
- به طور کلی «علاقه» یک حالت ذهنی یا احساسی است
- که در طی آن فرد برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است.
- همچنین توجه و علاقه به کسی همواره با
- عدم قطعیت مسئولیت پذیری و درک مخاطب همراه است
- و عامل ایجاد اضطراب است. مراقبت از اشیا مانند یک
- خانه معمولاً به صورت نگهداری و محافظت از آنها و
- یا پذیرش مسئولیت در قبال آنها همراه است.
- « دوستی » - رابطه یا همکاری مناسب بین دوفرد.
- « وصال » - ذوب شدن عاشق در معشوق ؛
- حالت نهایی عشق راستین.
- « خانواده » - افرادی که از طریق اصل
- و نسب با یکدیگر ارتباط دارند.
نظرات شما عزیزان:
سلام همه مطالب سایت پر شور تان بسیار
زیبا بسیار عالی و بسیار دلنشین و.....
پاسخ:
حسین حان ما هم از بازدید ونظر لطفتان خیلی ممنون و متشکریم
سلام خسته نباشید خیلی خیلی زیبا و پر محتواست دیگه سایتی بهتر از از این نمی شه
باید گفت آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.......
پاسخ:
سیما جان از بازدید و از علاقه وابراز لطف تان ممنونیم سرافراز باشید
-
ميلاد مرتضي اسدالله حيدر است
جشن ولادت علي(ع) آن مير صفدر است
زوجي براي فاطمه حق آفريده است
اين زادروز همسر زهراي اطهر است
ولادت حضرت علی(ع) مبارک
پاسخ:
سلام بر محمد جان مدیریت محنرم سایت:
زیبا و پر مخنوای قط♥ـره قط♥ـره زندگی
ضمن سپاس و قدردانی از بازدیدنان برای
شما دوست عزیز و سایت قشنگنان
آرزوی موفقیت روز بروز را دارم همیشه
سر فراز و در سایه حق سر بلند باسید
[Web] -
میترسم از اینکه روزی..
یک جایی..
من و تو خیلی دور از هم..
شب و روز در کنار یک غریبه بی قرار هم باشیم.
پاسخ:
مامان حدیث سایت زیبایی درست کرده ای واقعا خیلی
خوشم می آید امیدوارم هر روز پیشرفت کنید من سایت شما
را لینک کردم لطفا شما نیز لینک کنید
برای تان آرزوی موفقییت می کنم پیروز باشید
سلام وبلاگت عالیه اگه میخوای لینکت کنم؟
اجازه دارم ؟ خواستی لینکم کن
بهم خبرشو بده فعلا با اجازه
پاسخ : مهتاب جان ضمن تشکر از بازدبدتان
وب سایت شما را لینک کردیم موفق باشید